سلام. با کسب اجازه از آقای حسینی به خاطر اینکه عنوان مطلب امروزم را از پست اخیر ایشان در وبلاگ گروهی کتابداران ایرانی برگرفتم. با خواندن این مطالب درباره استناد های غیر رسمی به نوعی ذهن من به سوی مسائلی رفت که در اوایل آغاز به کار وبلاگ نویسی با آن گرفتار بودم و آن کپی برداری از مطالب وبلاگ ها بدون اجازه نویسنده های آنها بود. اگر چه شخصا بارها و بارها به این مسئله در همین وبلاگ اعتراض کردم و ناچار شدم برخی ترفندهای نامطلوب را برای جلوگیری از این کار بکار برم اما هنوز هم گاهگاهی این طرف و آن طرف حرف و حدیث هایی از این سرقت های علمی – وبلاگی دیده می شود. اما بحثی که آقای حسینی مطرح کرده اند فراتر و بنیادی تر از این گونه سرقت هاست و آن عدم استناد به مطالب و ایده های مطرح شده در وبلاگ هاست و این سوال را مطرح کرده اند که: چرا به استنادات غیررسمی بها نمی دهیم در حالی که عامل اولیه و تاثیر گذار در شکل گیری یک پژوهش هستند؟، آیا حتما باید یک منبع، مکتوب یا قابل مشاهده باشد تا به آن استناد کرد؟
به نظر شما اینکه ایده ای را از وبلاگی بگیریم و درمورد آن کار کنیم بدون اینکه به آن وبلاگ یا نویسنده اش اشاره ای داشته باشیم یا اینکه مطلبی را از وبلاگی استفاده کنیم بدون اینکه به آن استناد کنیم نیز نوعی سرقت علمی نیست؟