۱۳۸۸/۰۷/۲۰ ساعت 5:10 توسط طاهره کرمی | 

               بر سر تربت ما چون گذری، همّت خواه           که زیارت‌گه رندان جهان خواهد بود

سلام. امروز20مهر است, به روایت تقویم ایرانی, روز حافظ. این روز رو به همه حافظ دوستان تبریک می گم.تقریبا توی هر خونه ایرانی دست کم یه دیوان حافظ پیدا می شه ولو فقط برای فال گرفتن. یکی از بهترین خاطرات دانشجویی من زیارتهای هفتگی از مرقد حافظ  بود توی ترم 5 یا 6 , دقیقا یادم نیست, توی دانشکده علوم (که از اونجا تا مرقد حافظ می شد پیاده رفت) بعد ازظهر کلاس آمار داشتیم و بعدش قشونی می رفتیم مرقد حافظ با کارت دانشجویی و بلیط نصف قیمت, از فالوده هاش هم نمی شد گذشت. دوستان شیرازی جای مار و هم خالی کنید.

۱۳۸۸/۰۷/۱۵ ساعت 15:6 توسط طاهره کرمی | 

دائره المعارف ویکی پدیا, خودسانسوری رو اینجوری تعریف کرده:

خودسانسوری عبارت است از خود داری کردن یک رسانه از انتشار اخبار و یا سایر موارد بدون اعمال شدن مستقیم فشار بیرونی برای سانسور. خود سانسوری در واقع یک نوع عمل پیش گیرانه‌است.
رسانه‌ها در شرایطی ویژه (بیشتر برای بقا) دست به خود سانسوری می‌زنند که این شرایط ممکن است به دلیل فشارهای سیاسی و ... یک کشور باشد. خودسانسوری در کشورهایی که در آنها دموکراسی و آزادی بیان تا حدودی وجود دارد کمتر است.

من الان نمی خوام وارد بحث سانسور و خودسانسوری به شیوه علمی بشم فقط اشاره به یه تجربه است و اینکه گاهی محیط چقدر دچار خفقان می شه. من بارها و بارها توی وبلاگ گروهی از طرف خواننده ها و نویسنده های وبلاگ متهم به خودسانسوری شدم اما در واقع کاری که اونجا ما انجام می دادیم فقط حفظ حرمت افراد و احترام به همدیگه بود و به این دلیل که بتونیم فعالیت علمی مون رو ادامه بدیم سعی می کردیم از وارد شدن به مباحث جنجالی که هیچ سند و مدرکی هم ازشون در دست نبود پرهیز کنیم. من همیشه به افرادی که توی کامنتهاشون ما رو متهم می کردن که ظرفیت انتقاد نداریم یا چرا نباید از فلان شخص و فلان دانشگاه و کتابخونه انتقاد بشه می خواستم که خیلی آزادانه توی وبلاگ های شخصی خودشون مسئله رو دنبال کنن, اما به تازگی دریافتم که دنیای وبلاگ دیگه اون آزادی سابق رو نداره البته منظورم از آزادی نه اینه که هر کی هر چی دلش خواست بدون توجه به رعایت حقوق دیگران بنویسه, نه, منظورم اینه که گاهی مجبورین بعضی چیزا رو ننویسین و این همون خودسانسوریه که کتابدارهای بلاگر هم گاهی اونو تجربه می کنن, چند وقت پیش کتابداری توی وبلاگش نوشته بود بهتره آدم بعضی حرفها رو نزنه و خود منهم گاهی دچار این مشکل می شم که مجبورم بعضی حرفها و عقایدم رو ننویسم. (البته این به معنی اعتراف به خودسانسوری نیست هرچند همه نویسنده های بزرگ هم در زمانهایی برای اینکه بتونن حرف شون رو به گوش خواننده هاشون برسونن دست به خود سانسوری زدن) ولی وقتی گفتن و نگفتن حرفی دردی رو دوا که نمی کنه٬ هیچ٬ شری رو هم به پا می کنه٬ بهتره گفته نشه. (بدون سوگیری)

پی نوشت: اینها فقط بخشی از حرف های روزمره بود و این نوشتار به معنای اشاره یا کنایه به شخص یا اشخاص خاصی نیست.

مشخصات
سال 1384 براي پايان نامه كارشناسي ارشدم وبلاگي با نام "وبلاگ كتابداري" ايجاد كردم كه حدودا تا ده سال بعدش مطلب مي نوشتم ولي زندگي... الان دوباره قصد نوشتن كرده دلم...اينبار نه فقط براي درس و پايان نامه...