۱۳۹۱/۱۲/۲۰ ساعت 12:42 توسط طاهره کرمی | 

سلام. امسال یادم رفت برای تولد وبلاگم مطلبی بنویسم... الان یادم افتاده که چقدر مادر بدی بودم...عیبی نداره می اندازمش گردن مشکلات زندگی و کار... بله امسال وبلاگم 8 ساله شد.. به این زودی گذشت... فقط می تونم بگم یادش به خیر... خونه ای که روزی برای کار پایان نامه ام ساختم الان شده همدم غر زدنهام... حالا دیگه بدنبال وبلاگ های جدید یا مردن وبلاگ ها نیستم... از وب 2 و 3 زده شدم... حوصله همون وب 1 اشم ندارم... احساس خوبی ندارم... هر روز که می گذره بیشتر و بیشتر عقب می روم... نه اینکه خودم بخوام... نه اتفاقا من عاشق پیشرفت و رو به جلو رفتن هستم ... اما بخوام یا نخوام توی سیلابی افتادم که منو با خودش به هر جا بخواد می بره... فقط می تونم دستم رو به خسی یا خاشاکی بگیرم که غرق نشم و بتونم نفس بکشم... اینجا دیگه خواستن توانستن نیست... اینجا ته دنیاست و من غیر از وبلاگم جایی برای غر زدن ندارم...به قول یکی از بچه ها... مگه می شه غر نزد؟

فکر نکنید احساس من اینه که فقط خودم همه چی رو می دونم...نه... ابدا چنین احساسی ندارم... معتقدم هرکسی به قدر توانش داره زحمت می کشه اما جو غالب جامعه متاسفانه به اقلیت رحم نمی کنه...وقتی هماهنگی نباشه و بدنبالش انگیزه های مثبت و خوب ... و البته کمی تا قسمتی تشویق...همیشه یه جای کار می لنگه... و متاسفانه این پای لنگ داره وبال گردنمون می شه...

قول می دم توی سال جدید سعی کنم کمتر غر بزنم... شاید هوای سال تازه همه مارو به خودمون بیاره... 

به هر حال وبلاگم داره بزرگ می شه و فکر کنم کم کم باید بعضی چیزاش رو تغییر بدم...منتظر پیشنهادتون هستم.

مشخصات
سال 1384 براي پايان نامه كارشناسي ارشدم وبلاگي با نام "وبلاگ كتابداري" ايجاد كردم كه حدودا تا ده سال بعدش مطلب مي نوشتم ولي زندگي... الان دوباره قصد نوشتن كرده دلم...اينبار نه فقط براي درس و پايان نامه...